نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 گروه مدیریت توسعه روستایی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایران.
2 گروه مدیریت توسعة روستایی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایران.
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
مقدّمه
امروزه ناکارآمدی رویکردهای خصوصیسازی و تمرکززدایی (هاشمی و حجازی[1]، 2011) در بستر مناطق روستایی جوامع مختلف، فرصت نقشآفرینی کارآفرینی در بخش کشاورزی و روستایی را بهعنوان عامل مولد اشتغال پایدار و افزایش مزیّت رقابتی دوچندان ساخته است (شلیفر و لاپورتا[2]، 2008؛ کانیا و همکاران[3]، 2021). درواقع، کارآفرینی روستایی با مداخلهگری در تجدید و بازآرایی ساختار اقتصاد روستایی (ایهجیامایزو[4]، 2019؛ نگاین و همکاران[5]، 2021) و با تقویت ظرفیت اجتماعات محلی، چرخش موتور اشتغال و درآمد (رکنالدین افتخاری و سجاسی قیداری، 1389) زمینههای ایجاد، ارزیابی و بهرهبرداری از فرصتها و بهتبع آن افزایش ثروت و درآمد، بهبود امنیت غذایی و کیفیت زندگی، تسریع رشد اقتصادی، کاهش فقر و سرانجام توانمندسازی افراد در بستر روستایی را فراهم میسازد (کانیا و همکاران، 2021؛ شلیفر و لاپورتا، 2008).
در چنین شرایطی، سیاستگذاریهای کلان کشورها به سمت حمایت از ایجاد و توسعه چنین کسب و کارهایی سوق مییابد (محمدی الیاسی و نوتاش، 1390). بر این مبنا، کارکرد و ساختار روستاها، فراهمکننده و زمینهساز مزیت برای ایجاد کسبوکارهای کوچک و خُرد مقیاسی است (نیسکانن[6]، 2007) که با ایجاد شبکههای ارتباطی منظم و همکاریهای درونشبکهای نظاممند، ضمن دستیابی به شاخصهای تولید انبوه، از مزیتهایی نظیر نوآوری و تنوع برخوردار هستند (برخورداری، 1389). فزون بر آن، اشتغالزایی و انعطافپذیری در کنار ظرفیت سودآوری و بهرهوری از ویژگیهای بارز بنگاههای خردمقیاس عنوان شده است (امیرخانی و اسکندری، 1390؛ اجمری[7]، 2012).
بدیهی است، تقویت بنگاههای خُرد و متوسط مقیاس در بخش کشاورزی مستلزم شناخت صحیح فرصتها، بهرهگیری از سرمایههای راکد، سازماندهی و مدیریت بهینة منابع و عملی ساختن ایدههای نوین در این بخش است (خسرویپور و همکاران، 1390). بر همین اساس، شناخت تجربیات همهجانبة کارآفرینان بخش کشاورزی و روستایی میتواند به شکلگیری نگرش بنیادی، برای بازنگری در مورد نواقص و موانع موجود، اصلاح محدودیتهای پیش رو و توسعه مسیر آتی و در نهایت کارایی و بهرهوری بالاتر بنگاههای خُرد کشاورزی در روستاها بینجامد (علیخانی دادوکلایی، 1393). ذکر این نکته ضروری است که در کشور ایران، تنها 10 درصد از کارآفرینان، موفق به آغاز و ادامة فعالیت خود میشوند و 90 درصد دیگر بهعلت وجود همین چالشها و موانع که در مناطق روستایی وضعیت بغرنجتری دارند، در مرحلة راهاندازی متوقف میشوند (شفیعی و شقاقی، 1382).
شهرستان جیرفت، بهعنوان یکی از قطبهای اصلی کشاورزی کشور (هند کوچک ایران) برشمرده میشود که در آن، وضعیت اقلیمی و خاک حاصلخیز و از سویی، وجود منابع آبهای سطحی و زیرزمینی، زمینة تولید میلیونها تُن از محصولات گرمسیری و سردسیری را فراهم ساخته است، بهگونهای که در این شهرستان، سالانه بیش از 172 هزار تُن محصولات گلخانهای (خیار؛ بادمجان؛ توتفرنگی؛ گوجهفرنگی و فلفل و...) تولید و به بازارهای داخلی و خارجی صادر میشود. این شهرستان در کشتهای گلخانهای سبزی و صیفی با دارا بودن بیش از 40 درصد از گلخانههای کشور (2500 هکتار) و تولید بیش از ۴۰۰ هزار تن محصول بهعنوان بزرگترین گلخانة طبیعی کشور، رتبه اول را دارا است (سازمان جهاد کشاورزی جنوب کرمان، 1400). حالآنکه توسعه بنگاههای گلخانهای این شهرستان بهعنوان یکی از قطبهای اصلی کشاورزی کشور با چالشهای چندی مواجه است. بخشی از این امر ناشی از ماهیت فعل تولید در بخش کشاورزی (بالا بودن ریسک) بوده و کمبود امکانات و ظرفیتها، ضعف مدیریت شیوههای اجرای کارآفرینی و... بر آن بیشتر دامن زده است. بر همین اساس، هدف مطالعهٔ حاضر، شناسایی چالشهای توسعة کارآفرینی روستایی و کشاورزی در بخش مرکزی شهرستان جیرفت با استفاده از مطالعة کیفی پدیدارشناسی توصیفی است تا با شناسایی این چالشها و از سویی، با توجه به مشکل اشتغال در جامعه، بتوان گامی مؤثر در کاهش و رفع آنها برداشت.
هرچند در رابطه با عوامل موفقیت کارآفرینی روستایی، مطالعات متعددی صورت گرفته، اما شناسایی چالشها و بعضاً موانع توسعة کارآفرینی روستایی مورد غفلت واقع شده است. مرور سابقه تحقیقات در این حیطه نشان میدهد، پژوهشهای انگشتشماری بهطور ژرفانگر و با رویکرد کیفی به توسعه این نوع شناخت همت گماردهاند. محمدی الیاسی و نوتاش (1390) در مطالعة ریشههای شکست کارآفرینان کارکشته ایرانی، با استفاده از تحقیق روایتی و تکنیک مصاحبههای عمیق، به مواردی نظیر نداشتن دانش، تجربه و مهارتهای کافی؛ چالشهای بازاریابی و فروش؛ شراکت نامناسب؛ انعطافپذیری در روش؛ مشکلات مالی؛ شیفتگی به مسیر خطا؛ نامساعد بودن محیط کسبوکار؛ و کمبود منابع مالی و انسانی اشاره کردند.
در همین راستا، نتایج مطالعة امیری و همکاران (1388) از موانع فرهنگی، آموزشی و ارتباطی، حمایتی و زیربنایی، محدودیتهای بازار و محیط کار، قانونی و اداری، اقتصادی و مالی حکایت دارد. یاسوری و همکاران (1394) نیز در رابطه با تحلیل موانع و راهکارهای توسعة کارآفرینی زنان در دهستان گوراب استان گیلان، به موانعی از قبیل کمبود امکانات، موانع فرهنگی، اقتصادی و مالی (هزینة بالای حمل و نقل)، زیرساختی، اطلاعرسانی، فردی و روانشناختی اشاره کردهاند؛ اما با وجود این موانع اذعان نمودند، زمینههای فردی و بسترهای محیطی لازم برای ایجاد و توسعة کسبوکار مربوط به زنان روستایی وجود دارد. از سویی، نتایج مطالعة ظریفیان و همکاران (1394) در رابطه با ویژگیهای روانشناختی مؤثر بر کارآفرینان، نشان داد که آنها دارای «ریسکپذیری، توفیقطلبی و خلاقیت» بالایی هستند.
علیدوست و همکاران (1391) با مطالعة اولویتبندی موانع توسعة کارآفرینی زنان روستایی شهرستان گرمسار، موانع اقتصادی، آموزشی، روانشناختی، فرهنگی، سیاستگذاری و برنامهریزی را بهترتیب اولویت برشمردند. در همین راستا، محمدی (1390) سه دسته موانع فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را بهعنوان موانع اصلی اشتغال زنان در ایران برشمرد که از این میان «موانع فرهنگی» مهمترین شناخته شدند. یافتههای پژوهشی در نیجریه شبکههای جادهای ضعیف، ناآرامیهای اجتماعی، حمایت مالی کم، فساد و اندازه بازار را بهعنوان چالشهایی برای کارآفرینی روستایی نشان میدهد (ادوامی و کیسر[8]، 2020). در هند مهمترین چالشهای کارآفرینی روستایی، نگرش منفی روستائیان، سطح مهارتی اندک کارگران روستایی، فقدان دانش فنی، دشواری در تدارک مواد اولیه، تشریفات قانونی، بازاریابی و مسائل مرتبط با ریسک بازار و رقابت، فقدان تسهیلات زیرساختی و کمبود بودجه عنوان شده است (پاتل و چاودا[9]، 2013).
یافتههای پژوهشی مشابه در اندونزی نشان میدهد، محدودیت سرمایه، زمین محدود و نوسانات قیمت و موانع فنی مختلف کشاورزان را در زمینة کارآفرینی به چالش میکشد (نورلاالا[10]، 2021). مهمترین نتایج مطالعات (ساگزنا[11]، 2012؛ هندروسون[12]، 2002؛ فورتوناتو[13]، 2014) بیانگر آن است که مهمترین موانع توسعة کارآفرینی روستایی و کشاورزی شامل، کمبود منابع انسانی ماهر؛ عدم مقبولیت کسبوکار آزاد نسبت به مشاغل دولتی؛ سطح پایین آموزش؛ محیطهای خانوادگی؛ نبود بازاریابی مناسب برای عرضه محصولات؛ نوسانات شدید قیمت نهادهها و محصولات؛ کمبود قدرت خرید مردم؛ قوانین و مقررات دست و پاگیر اداری؛ عدم ارتباطات و حمل و نقل مناسب در روستاها، بیاعتمادی به کارآفرینان بخش کشاورزی و رواج مقاطعهکاری است و همین موارد باعث شده تا کارآفرینان فعال در بخش کشاورزی، نتوانند آنگونه که باید و شاید به فعالیت مستمر خود ادامه بدهند و کارآفرینان بالقوه نیز، ریسک ایجاد چنین کسبوکارهایی را در حد مورد انتظار متقبل نمیشوند. از آنجایی که موانع توسعهیافتگی بسته به تجربه آگاهانه افراد و مراجع ذیربط تعابیر متفاوتی دارد، بنابراین لازم است ماهیت این مقوله بر مبنای فهم عمیق تجارب و توصیف صریح مطلعان بررسی گردد. بدین منظور پدیدارشناسی توصیفی موانع توسعه کسبوکارهای روستایی و کشاورزی از دید صاحبان مشاغل کشاورزی و روستایی میتواند فهم عمیقتری در خصوص چالشهای کلیدی این حوزه و علل ریشهای آن ایجاد نماید. لذا، سؤال اصلی این پژوهش آن است که مطلعان و متصدیان کسبوکارهای کارآفرینانه کشاورزی و روستایی با چه چالشهایی مواجه میباشند؟ توصیف ماهیت مشکلات توسعه کسبوکارهای کارآفرینانه از دید این افراد چیست و چه راهکارهایی را برای رفع این چالشها میتوان برشمرد؟
روش پژوهش
پژوهش حاضر، از لحاظ هدف کاربردی است و با بهرهگیری از رویکرد کیفی با روش پدیدارشناسی توصیفی[14] صورت گرفته است. در این روش اغلب تجارب، طرز فکر، طرز تلقی و در یک کلام، دنیای درونی و ذهنی افراد به تصویر کشیده میشود و بدون تفسیر و دخالت پیشفرضهای ذهنی محقق در مورد آن فرد یا پدیده تجربه شده (مورد مطالعه)، محقق از عینیت بهسوی انتزاع فزاینده پیش میرود (ادیب حاجباقری و همکاران، 1390). مشارکتکنندگان نوشتار پیش رو را کارآفرینان و صاحبان کسبوکارهای فعال مربوط به بخش روستایی و کشاورزی، در بخش مرکزی شهرستان جیرفت تشکیل دادند. چارچوب اولیه نمونه، با مراجعه به سازمان جهاد کشاورزی منطقة جیرفت و کهنوج؛ اداره کل تعاون روستایی؛ شهرکهای صنعتی و اصناف، تدوین شد که شامل 20 کارآفرین پیشرو در حیطة توسعة کشاورزی و روستایی بودند. نمونهگیری بهشیوة هدفمند- گلولهبرفی انجام شد.
در پژوهشهای کیفی، نمونهگیری مبتنی بر هدف است و هدف از آن، فهم پدیدة مورد نظر است، بنابراین پژوهشگر باید از میان افرادی که دارای تجربههای کافی دربارة پدیدة مورد مطالعه هستند و میتوانند بهترین اطلاعات را ارائه کنند، نمونهها را انتخاب کند. به چنین افرادی مطلعین کلیدی گفته میشود. همچنین اشباع تئوریکی دادهها، تعیینکنندة حجم نمونه است (عابدی، 1385). فرایند جمعآوری دادهها تا سطح اشباع نظری و آستانة سودمندی اطلاعات قابل دسترس[15] (تا جایی که برای محققان ضمن دستیابی به شناخت مورد نظر، بینش و اطلاعات بیشتری قابل دستیابی نیست)، از طریق مصاحبههای انفرادی نیمهساختارمند و مشاهدة مستقیم و یادداشتبرداریهای میدانی با10 نفر از کارآفرینان پیشرو در حیطههای مورد مطالعه ادامه یافت که با همین تعداد اشباع نظری (تئوریکی) حاصل شد.
مدتزمان انجام مصاحبهها از 35 تا 55 دقیقه متغیر بود. همه اطلاعات با رضایت کارآفرینان مورد مطالعه ضبط شدند و بهطور کامل روی کاغذ پیادهسازی و نسخهبرداری شد. بعد از انجام مصاحبهها، از تحلیل محتوای کیفی به روش هفت مرحلهای کلایزی[16] رایج در پدیدارشناسی بهره گرفته شد. در مرحله اول، بعد از ضبط و واکاوی مصاحبهها در چندین دفعه اظهارات آنان کلمه به کلمه روی کاغذ نوشته شد و در مرحله بعدی، مضامین مشخص شدند. مرحله سوم، مفهومسازی از عبارتهای استخراجشده صورت گرفت. در مرحله چهارم، مفاهیم تدوینشده بهدقت مطالعه و سپس براساس تشابه به دستههای موضوعی یا مفاهیم اصلی دستهبندی شد. سپس، برای توصیف جامع از پدیده، دستههای موضوعی مختلفی که معانی مشابه داشتند شکل گرفت. از طرفی در مرحله ششم توصیف جامعی از پدیده در حال مطالعه با بیانی آشکار و بدون ابهام ارائه شد و در مرحله پایانی برای اعتباربخشی و تعیین روایی، از فن کنترل اعضاء[17] بهره گرفته شد. به این ترتیب که بعد از ارائه نتایج، مطابق با آخرین مرحلة الگوی کلایزی، با مراجعة مجدد به هر یک از شرکتکنندگان، نسبت به صحّت و اعتبارسنجی نهایی یافتهها، اطمینان حاصل شد (عابدی، 1389؛ بورنس و گرو[18]، 2005). مشخصات و ویژگیهای کسبوکارهای مورد مطالعه در جدول 1 آمده است.
جدول 1. ویژگیهای مشاغل ایجادشده توسط کارآفرینان
سن و جنسیت افراد مورد مطالعه |
نوع کسبوکار کارآفرینانه |
سابقه فعالیت در حرفه |
فرد اول-47 ساله-مرد |
سازه گلخانه توتفرنگی |
7 سال |
فرد دوم- 43 ساله- مرد |
پرورش ماهی گرمابی (آبزیپروری) |
8 سال |
فرد سوم- 39 ساله- مرد |
پرورش طیور (مرغ گوشتی) |
11 سال |
فرد چهارم- 31 ساله- مرد |
صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی |
4 سال |
فرد پنجم- 37 ساله- مرد |
دامپروری نیمهصنعتی |
9 سال |
فرد ششم- 45 ساله- مرد |
زراعت و کشاورزی مکانیزه و نوین |
15 سال |
فرد هفتم- 36 ساله- مرد |
پرورش زنبورعسل (زنبورداری) |
9 سال |
فرد هشتم- 42 ساله- مرد |
صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی |
7 سال |
فرد نهم- 41 ساله- زن |
صنایعدستی روستایی (قالیبافی) |
5 سال |
فرد دهم- 44 ساله- مرد |
پرورش و تکثیر قارچ |
8 سال |
بحث و نتایج
یافتههای حاصل از پرسش سؤالهای چیستی، چگونگی و چرایی[19]، با استفاده از راهبرد جمله به جمله، در یک بانک اطلاعاتی جمعآوری و ساماندهی شد. نتیجهٔ این مرحله شناسایی کدهای کلیدی بود. سپس با ادغام موارد مشابه و حذف عبارات تکراری، مضامین استخراجشده در قالب عبارتهای معنادار فرموله و مفاهیم مستخرج شدند. تجربه مفهومی کارآفرینان از چالشهای موجود در مسیر کارآفرینی در قالب عبارات معنادار در قالب 33 معنی فرموله بهدست آمد که در جدول 2 نشان داده شده است.
جدول2. چالشهای پیش رو در کسبوکار کارآفرینانه، عبارتهای استخراجشده
عبارت |
کد باز مستخرج از دیدگاه کارآفرینان در مناطق روستایی |
1 |
نبود امکانات برای گسترش صنعت تبدیل و بستهبندی در مناطق روستایی |
2 |
نظارت و سرکشیهای کمرنگ دستگاهها در خصوص راهاندازی کسبوکار در مناطق روستایی |
3 |
نبود مکانهای مناسب جهت راهاندازی کسبوکار در مناطق روستایی |
4 |
نبود برنامهریزی مناسب در پرداخت بهموقع تسهیلات و طولانیبودن پروسة اداری |
5 |
موازیکاری دستگاههای دستاندرکار و فساد اداری |
6 |
عدم پشتیبانی از کارآفرینان در توزیع اعتبارات و نهادهها در دستگاهها و ادارات و رواج واسطهگری و دلالی |
7 |
نبود امکانات جهت بازاریابی محصولات کشاورزی |
8 |
نبود مراکز کارآفرینی در جیرفت و یا سایر ارگانهای حمایتکننده |
9 |
اخذ مالیاتهای سنگین از کسبوکارهای ایجادشده در مناطق روستایی و عدم ارائه مشوقهای اقتصادی |
10 |
بیثباتی در سیاستهای حمایتی آتی دستگاهها در قبال توسعه و تحقیق و کمبودن پژوهشهای تحقیقاتی و کاربردی در زمینههای مختلف توسعة کسبوکار در مناطق روستایی |
11 |
نبود امنیت برای سرمایهگذاری در مناطق روستایی |
12 |
بیثباتی در قیمت فروش محصولات کشاورزی |
13 |
قوانین و مقررات دست و پاگیر برای صادرات محصولات |
14 |
فقدان سرمایه کافی و بالا بودن هزینهها برای راهاندازی کسبوکار در مناطق روستایی |
15 |
ضعف نظام بیمهای از کسبوکارهای کارآفرینانه در مناطق روستایی |
17 |
نرخ بالای بهرة وامهای اعطایی از بانک با بازپرداخت کوتاهمدت |
18 |
پایین بودن مهارت ارتباطی بین مدیران کسبوکارها با کارگران و کارآفرینان دیگر |
19 |
بالا بودن نرخ حمل و نقل و جابجایی بهعلت دوردست بودن بازارها در مناطق روستایی |
20 |
فرهنگسازی ضعیف در خصوص کارآفرینی در مناطق روستایی |
21 |
بیاعتمادی به کارآفرینان بخش کشاورزی (بهعلت صرف وامهای کشاورزی در محلی غیر از کسبوکار کارآفرینانه کشاورزی) |
22 |
بیانگیزگی و روحیه ضعیف نوآوری در افراد برای راهاندازی کسبوکار در مناطق روستایی |
23 |
نبود بانک اطلاعاتی کارآفرینان جهت مشاوره و راهنمایی آنان در مناطق روستایی |
24 |
ضعف در آموزش و مشاوره برای راهاندازی کسبوکار |
25 |
نبود تشکّلها و تعاونیهای کارآفرین در مناطق روستایی |
26 |
عدم دسترسی به نیروی ماهر و متخصص در محیط روستایی برای توسعة کسبوکار |
27 |
وجود فرهنگ آبباریکه و در یک کلام تقدیرگرا بودن مردم (دریافت حقوق اندک و مستمر ماهیانه از مشاغل دولتی) |
28 |
نداشتن قدرت ریسکپذیری در راهاندازی کسبوکار در مناطق روستایی و ترس از مواجهشدن با چالشها |
29 |
دید منفی و بدبینی مردم و کارآفرین به نهادها و ارگانهای تسهیلکننده ایجاد کسبوکار در مناطق روستایی |
30 |
نبود زیرساختهای ارتباطی و فناوری در مناطق روستایی |
31 |
قوانین و مقررات سخت برای ثبت شرکتها و فعالیتهای کارآفرینی در مناطق روستایی |
32 |
اهمیـت کم اجتماع به کارآفرینی و برخوردهای نامناسب برخی از سازمانها با کارآفرینان |
33 |
کمبود برنامههای ارائهشده از طریق رسانههای جمعی و گروهی در مورد تشویق افراد به راهاندازی کسبوکار |
پس از پالایش کدهای اولیه و تلفیق کدهای همپوشان، مفاهیم استخراجشده به 7 محور «اقتصادی؛ سیاستگذاری و برنامهریزی؛ پشتیبانی و حمایتی؛ آموزشی و اطلاعرسانی؛ زیرساختی؛ فرهنگی؛ شخصیتی- روانشناختی» تفکیک شدند که در ادامه هرکدام از این مفاهیم شرح داده شدهاند.
مضمون مفاهیم اقتصادی چالشزا در زمینة توسعه کارآفرینی حکایت از آن داشت که فقدان سرمایه کافی و بیثباتیهای مالی نخستین چالش اقتصادی توسعه کارآفرینی است. در این زمینه کارآفرین پیشرو 47 ساله در زمینة کشت گلخانهای توتفرنگی اشاره میکند که: «... یکی از طرف حسابهای ما بانکه. امروز بدون گرفتن وام هیچ کسبوکاری که تولید خوبی داشته باشه، نمیشه راه انداخت؛ اما همین بانکها با دادن یه وام برای راهاندازی و یا گسترش حیطة کار، اندازه همه داراییهای من و امثال من ضامن/ چک/ سفته و... میخواد. تا که وامو به آدم میدن، فوراً میگن از ماه بعد قسطها شروع میشه و مدت تنفس وام کوتاهه».
بدیهی است این نابسامانی با نظام مالیاتی نامناسب و نرخ بهره وامهای دریافتی تشدید شده، در عین حال، بستر حمایتی نامناسب مانند قیمت حاملهای سوخت و بهتبع آن، کرایه وسایل حمل و نقل بر حاد شدن وضعیت کمک میکند. بهطوریکه کارآفرین 39 ساله بخش دام و طیور اشاره میکند که: «... مشکل ما اینه که توی بازار، ثبات قیمت برای فروش و خرید، وجود نداره و در تمام فصل تولید دغدغه داریم که کی ورشکست میشیم. همینطور، مالیات رو قرار بود از من تولیدکننده کمتر بگیرن و یا اصلاً نگیرن، ولی همش وعدة پوچه...». از سویی، کارآفرین پیشرو 43 ساله در بخش شیلات اظهار میدارد که: «... ما تمام محصولمونو که نمیتونیم توی جیرفت بفروشیم و بیشتر میفرستیم زاهدان و اصفهان و... برای مثال، پول یه کامیونِ ده تن بار تا مقصد خیلی زیاده».
این یافتة پژوهش حاضر، با نتایج مطالعات امیری و همکاران (1388)، محمدی (1390)، علیدوست و همکاران (1391)، یاسوری و همکاران (1394) و فورتوناتو (2014) همخوانی و مطابقت دارد. در نمودار شمارة 1 مفاهیم و خوشه حاصل از این چالش آمده است.
نمودار 1. چالشهای اقتصادی توسعه کارآفرینی روستایی
ضعف در نظام برنامهریزی تسهیلات، چالشهای قانونی ثبت شرکت کارآفرینانه، ضعف بدنه نظام بیمهای کسبوکارهای کارآفرینانه است. در این زمینه کارآفرین 31 ساله بخش صنایع تبدیلی و تکمیلی محصولات کشاورزی اشاره میکند که: «... درزمینة اعطای وام اولویت با کساییه که پارتی دارن و یه نفر از رئیس و رؤسا سفارششو میکنه، اگرم این وسط اعتراضی میکنیم میگن که هنوز جواب درخواست وام شما از بالا (مرکز استان یا تهران) نیومده، در صورتی که 100 درصد مطمئنم که من چندین ماه قبلتر درخواست وام داده بودم، به همین علت، مدتزمان درخواست تا اعطای وام خیلی طولانی میشه و...». از طرفی، کارآفرین 39 ساله بخش دام و طیور اذعان میکند که: «... تمام طیور ما بیمه هست ولی در مواقع ضرر، بیمه به تمام وعدههایی که داده عمل نمیکنه و با یه سری قوانین سخت و دستوپاگیر، مبالغی رو که باید بپردازه شونه خالی میکنه».
بیثباتی در قیمت تمامشده فروش محصولات کشاورزی نیز ناشی از حمایت ضعیف از تولیدکنندگان این بخش است و از دیگر مضامین چالشزای حیطة اقتصادی است. بهطوری که کارآفرین 43 ساله بخش شیلات اشاره میکند که: «... حمایتی از تولیدکننده نمیشه، همة نهادههای ما از خوراک بچهماهی تا وسایل سالن تکثیر ماهی، قیمتهاشون تصاعدی بالا میره، ولی نوبت فروش منِ تولیدکننده که میرسه، میگن قیمت گوشت ماهی نسبت به پارسال نباید بالا بره. پس این وسط زحمت و مخارج و هزینههای من چجوری باید در بیاد؟»
قوانین و مقررات دست و پاگیر صادرات، موازی کاری دستگاههای دستاندرکار و فساد اداری و در نهایت، نبود امنیت برای سرمایهگذاری در مناطق روستایی کدهای مفهومی مستخرج از عبارات موضوعی در حیطه سیاستگذاری در برنامهریزیها بود. در همین راستا، کارآفرین پیشرو 44 ساله در زمینة کشت و تکثیر قارچ اشاره میکند که: «... ما با ارگانهای مختلفی مثِ (سازمان تعاون روستایی/ بانک کشاورزی/ سازمان جهاد کشاورزی) سروکار داریم، هر زمانی که برای یه کار کوچک میریم خدمتشان، میگن این کار مربوط به ما نمیشه و مربوط به فلان سازمانه و همینطور مثل توپ فوتبال ما رو پاسکاری میکنن». همینطور، کارآفرین نمونه 45 ساله بخش زراعت مکانیزه، اشاره میکند که: «... اگه مسئولین نهادهها (کود/ سم/ نهال/ کارتن/ پلاستیک و...) را بهطور متعادل به دست کشاورز برسونن، خیلی از موانع ما کمتر میشه و از دست دلالان هم خارج میشه. یه وقتهایی همه ارگانها بدون هماهنگی نهادههایی مثل (کود/ سم و...) را باهم و توی یه مدت خاص بین کشاورزان پخش میکنن، یعنی یه بودجه از بالا میاد و همشون باهم میخوان محبت کنن ولی اینا همش واسه نمایشدادن و شوآف خودشونه نه محض رضای کشاورزا...». در نمودار 2 مفاهیم و خوشه حاصل از آن آمده است. این مضامین با نتایج مطالعات یاسوری و همکاران (1394)، علیدوست و همکاران (1391) و ساگزنا (2014) مطابقت دارد.
نمودار 2. چالشهای سیاستگذاری و برنامهریزی توسعه کارآفرینی روستایی
از دیگر چالشهای توسعه کارآفرینی بهباور مطلعین کلیدی، چالش پشتیبانی و حمایتی بود. در این راستا کارآفرین 41 ساله، صنایعدستی روستایی و قالیبافی اشاره میکند که: «...حدود 7 ساله که توی یکی از صندوقهای اعتباری خُرد زنان روستایی عضو هستم و توی این مدت فقط یه بار تونستم وام بگیرم و اونم با مبلغ خیلی ناچیز 2 تومن، در عوض اشخاصی هستن که 3 سال عضو شدن ولی تو همین مدت 2 بار وام گرفتن. از طرفی، توی شهرمون حتی یه مرکز کارآفرینی نیسته که بتونیم ایدههامونو برای توسعه کارمون ارائه کنیم و یا ایدة جدیدی بگیریم...». همینطور، کارآفرین 37 ساله بخش دامپروری اذعان مینماید: «... ما از مرکز تحقیقات کشاورزی جیرفت، فقط یه تابلوی بزرگ میبینیم، ولی هیچ تحقیق بهدردبخوری در راستای مشکلات کشاورزی و دامپروری منطقه، انجام نمیشه و نتایج تحقیقاتی هم که انجام میشه به دستمون نمیرسه تا حداقل تو فصلی که امراض زیاده، جلوی ضررمونو بگیره». این مضامین با نتایج برخی مطالعات هندرسون (2002) و فورتوناتو (2014) مطابقت دارد. در نمودار 3 مفاهیم و خوشة حاصل از آن آمده است.
نمودار 3. چالشهای پشتیبانی و حمایتی توسعه کارآفرینی روستایی
بنیه آموزشی، ارتباطات و تسهیم اطلاعات کسبوکار، بهعنوان یکی از چالشهای اصلی در راهاندازی و توسعه کسبوکارها بهشمار میروند. در نمودار 4 مفاهیم و خوشه حاصل از کدگذاری مفاهیم ارائه شده است. این یافته با نتایج مطالعات مختلف همچون مطالعه امیری و همکاران (1388)، یاسوری و همکاران (1394)، هندرسون (2002) و ساگزنا (2012) همراستا است.
نمودار 4. چالشهای آموزشی، ارتباطی و اطلاعرسانی توسعه کارآفرینی روستایی
در این راستا کارآفرین پیش رو 47 ساله درزمینة کشتهای گلخانهای میگوید: «... وقتی سالنهای گلخونة منو مرض میگیره، هیچ آموزش و مشاورهای، انجام نمیدن ولی توی تبلیغاتشون که همش فیلم و خودنمایی هسته، مینویسن فلان تعداد مروج برای سرکشی و نظارت رفته توی گلخانهها... ولی ما رنگ و قیافة یکیشونم ندیدیم. ...». از طرفی کارآفرین36 ساله بخش پرورش زنبورعسل اشاره میکند که: «... چطوریه که برای شروع کسبوکار حتی اسامی افراد کارآفرین رو به ما نمیدن و میگن آمارهامون محرمانه س...؟». فزون بر این کارآفرین 31 ساله بخش صنایع تبدیلی و تکمیلی محصولات کشاورزی اظهار میدارد: «... هر زمان برای کاری رجوع کردم، یا دارن با موبایلهاشون بازی میکنن، یا میگن الآن جلسه هسته یا اینکه ریس رفته مأموریت و نیسته که امضا کنه؛ الآن وقت صبحانه هست و برو فلان روز بیا و...».
زیرساختهای ضعیف و نامناسب از دیگر چالشهای توسعه کارآفرینی است. مضامین دیدگاه مطلعین کلیدی در این خصوص در قالب مفاهیم و خوشه در نمودار 5 آمده است. در این راستا کارآفرین پیشرو 47 ساله در زمینة کشتهای گلخانهای اظهار داشت: «... هیچ جایگاه بستهبندی برای توتفرنگی در جیرفت نیسته و ما تمام این کارها را با نیروی کارگر فصلی و یا کارگر روزمزد انجام میدیم که هزینه تولید هر کیلو توتفرنگی خیلی بالاتر از اونی هسته که میفروشیمش ...». فزون بر این کارآفرین 31 ساله بخش صنایع تبدیلی و تکمیلی محصولات کشاورزی اشاره میکند که: «...گرفتن زمین (سند مالکیت و یا اجاره) از سازمانهای دستاندرکار برای راهاندازی کسبوکار خیلی سخته و به هرکسی زمین نمیدن، از طرفی، وقتی با هزار زحمت کاری راهاندازی میشه، اگه دستگاهها خراب بشن، بهخاطر کوچکترین نقصی باید بریم مرکز استان و هیچ نیروی متخصصی توی جیرفت پیدا نمیشه». از طرفی، به گفتة کارآفرین 43 ساله بخش شیلات: «... همیشه خودم کارهای مربوط به بازاریابی و فروش محصولو انجام میدم و حتی بهخاطرش مجبور شدم تا اربیل عراق هم برم، چون اگه توی همین دوتا فصلی که ماهی گرمابی تولید میکنم، نتونم بفروشمش تمام سال رو باختم...». همچنین، کارآفرین37 ساله بخش پرورش دام اشاره میکند که: «... همه بهخاطر گیر آوردن کار حتی اگه بخور و نمیر باشه، رفتن سمت شهر و روستاها خالی از جمعیت ماهر و جوان شده. چون همة اولویتها رو اول میدن به شهر...». از سویی، کارآفرین 39 ساله بخش طیور اظهار نمود: «... هیچ صنایع تبدیلی و تکمیلی پیشرفتهای در منطقه جیرفت وجود نداره. چونکه مرغ گوشتی، باید بعد از کشتارگاه یه شوک آب گرم ببینه تا پَرش راحت کنده بشه...». این چالشهای زیرساختی با نتایج مطالعات پیشین همچون مطالعهٔ امیری و همکاران (1388)، یاسوری و همکاران (1394)، هندرسون (2002)، فورتوناتو (2014) و ساگزنا (2012) مطابقت دارد.
نمودار 5. چالشهای زیرساختی توسعه کارآفرینی روستایی
برای ایجاد یک کسبوکار کارآفرینانه، فرهنگپذیری جامعه بسیار مهم است و میتواند باعث موفقیت راهاندازی آن کسبوکار شود. در رابطه با این موضوع، کارآفرین 37 ساله بخش پرورش دام اشاره میکند که: «... باید بهجای دادن ماهی به مردم، ماهیگیری یادشون داد تا بتونن گلیم خودشون رو از آب دربیارن و کمتر برن سراغ کارهای دولتی. متأسفانه جا افتاده که همة درسخوندهها باید برن توی یه اُرگان دولتی و بشینن پشت میز و فقط امضاء کنن و منتظر یه حقوق ماهیانه و ثابت باشن ...». همچنین، براساس اظهارات کارآفرین 36 ساله بخش پرورش زنبورعسل: «... تلویزیون و رسانههای چاپی خیلی محدود به بحث کارآفرینی روستایی میپردازن و فقط بهبه و چَهچَه میکنن که کارآفرینی خوبه. ولی از حرف تا عمل فاصلة زیادی هست و همهچی به همین سادگیا نیس...». از سویی، کارآفرین 39 ساله بخش طیور اشاره میکند که: «... در کشورهای پیشرفتة دنیا اول توی هر زمینهای فرهنگسازی میشه و بعدش روی توسعة اقتصادی کار میکنن ولی ما اول میخواهیم اقتصادمونو درست کنیم و بعدش بهدنبال فرهنگسازی بریم، مگه میشه؟ ...».
نمودار 6 چالشهای فرهنگی را نشان میدهد که دلالت بر نبود هنجارهای اجتماعی حامی توسعه کارآفرینی نهتنها در سطح جامعه بلکه حتی از سوی نهادهای مربوط دارد. این یافتة پژوهش حاضر با نتایج مطالعات امیری و همکاران (1388)، یاسوری و همکاران (1394)، علیدوست و همکاران (1391) و محمدی (1390) مطابقت دارد.
نمودار 6. چالشهای فرهنگی توسعه کارآفرینی روستایی
روحیات فردی و خصیصههای روانشناختی نیز میتواند چالشی برای توسعه کارآفرینی محسوب شود (نمودار 7). بر این مبنا، بیانگیزگی و روحیه رقابتی و نوآوری ضعیف، ترس از شکست و روحیه ضعیف ریسکپذیری و بدگمانی و بدبینی از عمدهترین خصایص فردی چالشزا در توسعه کارآفرینی در منطقه مورد مطالعه است که با نتایج مطالعة امیری و همکاران (1388) و ظریفیان و همکاران (1394) مغایرت دارد، ولی با نتایج مطالعة یاسوری و همکاران (1394) و علیدوست و همکاران (1391) همخوانی و مطابقت دارد.
نمودار 7. چالشهای شخصیتی - روانشناختی توسعه کارآفرینی روستایی
در این راستا، کارآفرین پیشرو 47 ساله در زمینة کشتهای گلخانهای اشاره میکند که: «... تو همین 2 سال اخیر، قیمت توتفرنگی اوایل فصل فروش، کیلویی 45000 تومن بود ولی حدود یک ماه بعد میرسه به 22000 تومن و نهایتاً ما باید کیلویی 12000 تومن بفروشیم، حالا این وسط پول (کارگر/ کارتن/ پلاستیک/ بذر/ سم/ کود و...) هم هست. هیچ انگیزهای برای ریسک و رقابت بیشتر را ندارم. ...». فزون بر این، کارآفرین 39 ساله بخش طیور اشاره میکند که: «... شرایط بد اقتصادی و بروکراسی پیچیدة اداری، انگیزه رو کلاً از آدم میگیره و ترس در آدم ایجاد میکنه...». در همین راستا، کارآفرین 43 ساله بخش آبزیپروری و شیلات نیز اشاره میکند که: «... برخی از افراد مثلاً متخصص دولتی با فلان مدرک فوقلیسانس، حتی ماهی را نمیشناسند و به مشکلات آبزیپروری و بیماریهای تخصصی اونا، خصوصاً واسة ماهی گرمابی آشنایی ندارن که این موضوع یک نوع بدبینی در فرد کارآفرین ایجاد میکنه و هیچ انگیزهای برای کار نمیزاره».
نتیجهگیری
کارکرد و ساختار روستاها، فراهمکننده و زمینهساز مزیتها برای ایجاد کسبوکارهای کوچک است. از سویی، با توجه به موانع و محدودیتهای موجود در بخش کشاورزی و روستایی، برای افزایش تولید از طریق توسعة عوامل و تغییرات عمده در فنّاوری موجود، شاید مناسبترین راهحل برای برقرار کردن نرخ رشد لازم در تمامی بخشهای کشاورزی، بالا بردن راندمان از مجموعة ثابتی از عوامل تولید باشد (چوبچیان و همکاران، 1394). با توجه به هدف مطالعة حاضر، مصاحبههای انجامشده با کارآفرینان مرتبط هر حیطه، منجر به استخراج هفت چالش اساسی (اقتصادی؛ سیاستگذاری و برنامهریزی؛ پشتیبانی و حمایتی؛ آموزشی - ارتباطی و اطلاعرسانی؛ زیرساختی؛ فرهنگی؛ شخصیتی- روانشناختی) شد. درمجموع، میتوان نتیجه گرفت که چالشهای پیشگفته کاملاً با یکدیگر مرتبط میباشند، بهگونهای که هرکدام از آنها زمینهساز برای پیدایش چالش دیگری بهشمار میروند.
نتایج بهدستآمده از هرکدام از چالشها و زیرمجموعههای مربوط به آنها، بیانگر آن است که فضای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، جامعة کنونی عامل رشد و ایجاد انگیزه روانشناختی افراد در راستای نیل به کارآفرینی نیست. در این راستا میتوان اذعان کرد که اقتصاد دولتی و بسته، سیاستگذاری و برنامهریزیهای صرفاً متمرکز با رهیافت بالا به پایین و همچنین اوضاع نابسامان تغییر و تحوّلات بینالمللی (تحریمها)، منجر به بیثباتی در قیمت نهادهها و فروش محصولات؛ اخذ مالیاتهای سنگین از کسبوکارها؛ بالا رفتن هزینههای مربوط به حمل و نقل؛ نبود سرمایه و نقدینگی در بانکها و بهتبع آن بالا رفتن نرخ بهرة بانکی وامهای اعطایی به کارآفرینان شده است که این موارد بهنوبة خود باعث فرار سرمایهها از بخش کشاورزی و روستایی (بیاعتمادی به سرمایهگذاری در این بخش) و جذب آنها در سایر بخشها و همچنین ترویج فرهنگ دلالی و مقاطعهکاری شده است؛ زیرا در شرایط رکود و تورم فعلی، با توجه به اظهارات کارآفرینان مورد مطالعه، تولیدکنندگان از عهدة هزینههای موجود (نرخ دستمزد نیروی کار که اخیراً به بیش از سه برابر سال قبل شده است، تأمین ادوات و ابزارآلات، تأمین نهادهها، پرداخت مالیات و...) برنمیآیند و با سرمایههای اندک موجود هم نمیتوانند در کسبوکار کارآفرینانة خود موفقیت چشمگیری داشته باشند. از سویی، میتوان نتیجه گرفت که هرچند شرایط نامناسب اقتصادی، انگیزهای برای پیشرفت میشود و برخی افراد برای رهایی و تغییر چنین وضعیتی، دست به کارآفرینی میزنند، اما سیاستگذاری و برنامهریزی از عهدة آنان خارج است و بهمثابة سدّی در برابر پیشرفت آنان عمل میکند.
در حقیقت، بهموازات دانشگاهها، شرکتهای دانشبنیان و بازارها، سیاستگذاریهای دولتی در راستای توسعة کارآفرینی، از عوامل کلیدی محسوب میشوند، اما نتایج بهدست آمدهای همچون قوانین دست و پاگیر اداری برای ثبت شرکتها، صادرات محصولات، چگونگی تخصیص نامناسب وامها و اعتبارات بانکی، نرخ بالای بهرة بانکی در وامها، ضعف نظام بیمهای، موازیکاری نهادهای دولتی، عدم امنیت برای سرمایهگذاری در بخش کشاورزی و روستایی؛ فقدان استراتژیهای صحیح و اصولی و مرتبط با بازاریابی محصولات کشاورزی و روستایی و...، حاکی از سیاستگذاریهای نامناسب دولتی میباشند. از سویی، یکی از معیارهای اساسی که کشورهای توسعهیافته را از کشورهای درحال توسعه مجزا میکند، فرهنگ تعاون و کار گروهی است و برای رسیدن به یک جامعة کارآفرین (بهویژه در بخش کشاورزی و روستایی)، رشد فعالیتهای تعاونی ضروری است، اما عدم عضویت برخی مدیران در شبکهها و تعاونیهای مرتبط و یا عدم وجود تعاونی در برخی از صنوف، تدریجاً زمینههای شکست در کسبوکارها را رقم میزند؛ زیرا ماهیت وجود تعاونیها در صنوف مختلف باعث بهرهمندی اعضا از حمایتهای مادی و معنوی در شرایط بحرانی همچون تحریمشده و زمینة کاهش آسیبپذیری درمقابل تحمیل خواستههای مشتریان را بهوجود میآورد. این موضوع افزون بر اینکه میتواند باعث بهبود سایر ابعاد چالش زیرساختی و حمایتی گردد، به بهبود ویژگیهای روانشناختی (انگیزه و روحیه رقابتی و نوآوری/ ریسکپذیری و...) نیز خواهد انجامید.
در نهایت، بهمنظور کاهش و یا رفع چالشهای بهدست آمده از نتایج این پژوهش، پیشنهادهای زیر توصیه میشود:
1. با توجه به تحلیل مصاحبهها و همچنین تجربة محققان از انجام تحقیق حاضر، بسیاری از صنوف در ارائة آمار کارآفرینان حیطة خود ناتوان و یا محافظهکارانه عمل میکنند. در این راستا، وجود یک بانک اطلاعاتی جامع مربوط به هر دو دسته کارآفرینان (موفق و ناموفق) و دستاوردهای آنان ضروری بهنظر میرسد. همچنین، برای انجام مطالعات وسیعتر در این حیطه، راهاندازی یک نظام اطلاعرسانی و آموزشی قوی در تمامی مراجع و صنوف مختلف (سازمان جهاد کشاورزی، شهرکهای صنعتی، تعاونیهای موجود و...) برای ثبت، نگهداری، بهروزسانی و بازیابی اطلاعات مربوط ضروری است؛ زیرا علاوه بر نیاز محققان به آمار مختلف، میتواند در کاهش چالشهای روانشناختی کارآفرینان نیز مؤثر باشد.
4. تشکیل تعاونیها و اتحادیههای فعال بهمنظور تبادل تجربیات، تشکیل صنایع تبدیلی، تکمیلی و بستهبندی، تأمین مواد اولیه و کالاها، حذف دلالی و مقاطعهکاری، بازاریابیهای داخلی و خارجی مرتبط با هرکدام از حیطههای کسبوکارهای مورد مطالعه و همچنین برگزاری دورههای آموزشی و ترویجی در زمینة بازاریابی، فروش و صادرات محصولات، ترویج فرهنگ کارآفرینی و...، در هرکدام از این تعاونیها توصیه میشود.
5. در نهایت، لازم است با کنترل و نظارت مستمر و همچنین ارائه مشاوره از سوی نهادهای حمایتکننده، کارآفرینان پیشرو در هر حیطه، به ادامة فعالیت دلگرم و ترغیب شوند.
[1]. Hashemi & Hejazi
[2]. Shleifer & La Porta
[3]. Kania et al.
[4]. Ihejiamaizu
[5]. Nguyen et al.
[6]. Niskanen
[7]. Ajmeri
[8]. Adewumi & Keyser
[9]. Patel & Chavda
[10]. Nurlaela
[11]. Saxena
[12]. Henderson
[13]. Fortunato
[14]. Descriptive phenomenology
[15]. Theoretical saturation and usefulness threshold of available information
[16]. Colaizzi's method
[17]. Member checks
[18]. Burns & Grove
[19]. What, How & Why