پژوهش حاضر در پاسخ به نیاز فزاینده توسعه نظری و عملیاتی کنترل مؤثر مفروضات استراتژیک در مدیریت کسبوکارهای کارآفرین در محیطهای با عدمقطعیت بالای ایران ارائه شد. هدف این مطالعه، ارائه یک مدل مفهومی یکپارچه بود که تحت چارچوب ساختگرایانه نظریه دادهبنیاد، از طریق تحلیل عمیق تجربیات عملی و راهبردی مدیران ارشد، ظرفیت سازمانها را در شناسایی، پالایش و بازنگری مستمر مفروضات استراتژیک بهبود دهد. دادهها از طریق انجام 14 مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان گردآوری و با استفاده از تکنیک تحلیل مداوم دادهها، فرآیند چهار حلقهای مدل استخراج گردید. این حلقهها شامل شناسایی و پالایش مفروضات کلیدی همراه با ایجاد حسپذیری محیطی، کشف سیگنالهای ضعیف و اولویتبندی تغییرات با بهرهگیری از ماتریس احتمال–اثر، طراحی سازوکارهای بازخورد دورهای و مستندسازی تعاملی برای تضمین یادگیری سازمانی مداوم و در نهایت سناریونویسی چندگانه بههمراه استقرار اقدامات پیشگیرانه و کاهش ریسک میشوند. یافتهها نشان داد ادغام این حلقهها در قالب یک چرخه بازخوردی، سرعت واکنش کسبوکارها به تغییرات محیطی را افزایش، تخصیص منابع محدود را بهینه و تابآوری راهبردی آنان را تقویت میکند؛ با این حال فقدان ارتباط اثربخش میان سناریوسازی و بازنگری مفروضات بهعنوان بزرگترین چالش در مدلهای رایج شناسایی شد. بر این اساس، استقرار سامانه هشدار اولیه برای رصد مستمر سیگنالهای ضعیف، بهرهگیری سیستماتیک از ماتریس احتمال–اثر جهت اولویتبندی تغییرات، برگزاری جلسات بازنگری دورهای با مستندسازی تعاملی و طراحی سناریوهای چندگانه همراه با برنامههای کاهش ریسک بهعنوان الزامات اجرایی این مدل مطرح گردید. مدل پیشنهادی ضمن ارائه چارچوب نظری منسجم، ابزارها و رویههای عملیاتی مشخصی را در اختیار مدیران و مشاوران کسبوکارهای کارآفرین قرار میدهد تا با استقرار آن، تابآوری راهبردی و پایداری سازمانی خود را در شرایط پیچیده و پویا ارتقاء بخشند و مسیر آزمونهای تجربی آینده را هموار سازند.